استعمار پروژه مدرنیته را در غرب فعال کرد و راه را برای ظهور استعمار (اصطلاح منسوب به آنیبال کویجانو) هموار کرد. 5 ادامه فعالیت پس از استقلال نظام های بوروکراسی، حقوقی، آموزشی و سایر نظام های حکومتی که توسط استعمارگران ایجاد شد. کیجانو استدلال می کند که جهان امروز را تغییر شکل داده است، توزیع منابع و ساختارها را در درون جوامع سازماندهی می کند و، شاید شدیدتر، حساسیت های آنها را سازماندهی می کند، بنابراین توانایی این جوامع را برای تصور محدود و محدود می کند. این تداوم سلطه استعمار از طریق تسلط خیال، استعمار است.7
ظهور و ایجاد دولتهای مستقل بهعنوان ملتهای مدرن، بر خلاف بازگشت به آنچه پیش از ناسیونالیسم بود، نمادی از پرچم ملی برافراشته بود. اما سیستم استعمارگر تغییری نکرد: صرفاً یک مبادله قدرت در دستان بازیگران محلی وجود داشت که چندین بار همان عوامل استثمار استعمارگر بودند. تخیل ملت های جدید تحت تسلط سیستم های جهانی تجارت و دیپلماسی و محدودیت های لفاظی های ناسیونالیسم قرار گرفت - بنابراین، والتر دی میگنولو از جدا شدن از مراکز قدرت جهانی به عنوان پیش شرطی برای واقعی بودن دفاع می کند. استقلال.8 پروژه ملتسازی پروژهای است که در آن رهبران جدید تلاش خواهند کرد تا تاریخ کشور را از طریق سرکوب انتخابی بازنویسی کنند. جالب اینجاست که ممکن است در تلاش برای انتقال هویت دولت ملی تازه استقلال یافته به دوران پیش از استعمار استناد شود و با گذشت زمان تولیدات زیباییشناختی دوران استعمار به میراث ملی تبدیل شود که نیاز به حفظ دارد. بنابراین، شهر پسااستعماری روایت سیستم حکومتی جدید را نشان میدهد.10 این روایت از داستانی واحد از ملت پشتیبانی میکند، که از تاریخ باستانی آن نشأت میگیرد و از تاریخ جدیدتر آن اجتناب میکند - دومی همان چیزی است که آشیل امبمب شیاطین مینامد. ملتها.11 در مورد دولتهایی که قبلاً استعمار شدهاند، این شامل آسیبهای ناشی از استعمار و همچنین خاموش کردن گروههایی است که تهدیدی برای همگنی دولت ملت هستند.
در روند استعمارزدایی، کشورهایی که اتحادیه عرب را تشکیل دادند، شروع به تشکیل یک نهاد همگن کردند که در بسیاری از شهرهای آن، عربی تنها زبانی بود که مجاز به صحبت بود. حتی زمانی که هویتها و زبانهای دیگر از چشمانداز حذف شدند، زبان بصری معماری آنها بهعنوان بخشی از زبان بصری عربی بهکار گرفته شد و دوباره ساخته شد. همبستگی مورد نیاز برای و بین جنبش های ضد استعماری به طور ناخواسته حکم می کند که یک واحد
مسئله شخصیت شهر در جهان عرب زبان به دلیل تنوع این شهرها که واژههای «عربی» و «اسلامی» اغلب به جای یکدیگر به کار میروند، مسئلهای پیچیده است. با این وجود، این مقاله تصدیق می کند که جنبه غالب شهر عربی بیشتر یک هویت هژمونیک عربی است - که، من استدلال می کنم، تصور می شود. بندیکت اندرسون درباره تخیل هویتهای ملی به طور مفصل بحث میکند، که تخیل اجماع ملی را به سرمایهداری چاپی نسبت میدهد که از طریق آن زبان و انتشار آن از طریق انتشار، وفاداریهای جدیدی را ایجاد میکند. بنابراین جای تعجب نیست که هویتهای عربی و اسلامی در هم تنیده شده اند، با توجه به شیوه ارتباطی آنها. در طول تاریخ، خصلت و ظاهر شهر مدرن عربی پیوند تنگاتنگی با تولید فضاهای رسانههای چاپی برای تحکیم قدرت و شرایط مخالف مستمری که از آن سیستمهای جدید پدید آمده است، بوده است.
بر اساس گزارش وزارت امور خارجه در سال 1954، یکی از اولین نمونه های پروژه ملی گرایی عرب در سال 1805 زمانی که محمدعلی در دوران امپراتوری عثمانی در مصر به قدرت رسید، رخ داد.13 گزارش بیان می کند که پروژه ملی گرای مصر او برای توده ها جذاب نبوده است. ، و این را علاوه بر آلبانیایی تبار بودن او به بی سوادی گسترده آن زمان نسبت می دهد. خالد فهمی تلاش محمدعلی برای ساختن یک امپراتوری عربی را بر این اساس نقد میکند که او عربی صحبت نمیکرد. (14) با مشارکت روشنفکرانی مانند رفعت طهطاوی، جمال الدین الدین در ظهور ناسیونالیسم عربی به عنوان یک جنبش سیاسی مخالفت کرد. افغانی و محمد عبده که متاثر از تجربیات خود در فرانسه و ایده های مدرنیته ای که در آنجا با آن مواجه شدند، از رسانه های مکتوب برای به اشتراک گذاشتن عقاید خود در کشورهای عرب زبان استفاده کردند. رفعت طهطاوی به طور خاص کتابی در مورد پاریس نوشت و یک کتاب ارائه داد. گزارش تفصیلی شهر و مقایسه آن با مصر.16 در حالی که این کتاب و تأثیر آن اغلب در رابطه با مدرنیته و آموزش در مصر و جهان عرب زبان ذکر شده است، من هنوز با ارزیابی تأثیر آن بر برنامه
:: برچسبها:
دکوراسیون ,
طراحی دکوراسیون ,
طراحی دکوراسیون داخلی ,
:: بازدید از این مطلب : 99
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0